ایلیاایلیا، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 14 روز سن داره

خاطرات کودک من

زمینی شدن ایلیا جون

1400/8/16 18:18
نویسنده : مامان یلدا
42 بازدید
اشتراک گذاری

ساعت ۶صبح ۱۷ آذر سال ۱۳۸۷ بود هنوز یه هفته تا به دنیا اومدنت وقت داشتیم اما انگار تو خیلی عجله داشتی😂

کیسه آب بچه پاره شد و مجبور شدیم یه هفته زودتر تورو تو بغل بگیریم و خیلی هم خوشحال شدم

دکترت خانم صدیقه احمدیان گفت دیگه باید بچه رو به دنیا بیارم خلاصه بعداز انجام تشریفات زایمان و کلی انتظار واسه اینکه گل پسرم بیاد ساعت شده بود ۸و بیست دقیقه شب که دیدم فرشته زندگیم دیگ  زمینی شده واسه بغل کردنت دیگه تحمل نداشتم صبر کنم صدای گریه کردنت برام بهترین و قشنگترین آهنگی بود که تا حالا شنیده بودم

پشت در اتاق زایمان بابا و عزیز و بقیه بستگان منتظر دیدنت بودن همه با شنیدن اینکه اومدی و سالمی کلی خوشحال شدن و با خیال راحت به خونه برگشتن منو تو اون شب رو تو بیمارستان موندیم

فردای اون روز یعنی ۱۸ آذر ۸۷ برگه ترخیص از بیمارستان رو امضا کردن 

از بیمارستان رفتیم پیش دکتر زاهدپاشا سونوگرافی واسه تو پسر گلم تا از سلامتت به طور کامل مطمعن بشیم بعد از انجامش و شنیدن خبرای خوب به خونه برگشتیم

عزیز دلم خوش اومدی

پسندها (1)

نظرات (0)