لحظه ورود بخونه ایلیا جون
سلام گلم
همه در خونه اقاجون منتظر بودن تا گل پسر خوشگل از راه برسه و بهش خوش امد بگن و ورودت بخونه رو جشن بگیرن.
روزها همینطور پشت هم سپری میشدن شماهم انقد گریه میکردی و اینکه ما دلیلش رو نمیدونستیم خیلی نگرانمون کرد بعد تورو بردیم پیش دکتر علی سجادی تا خیالمون از بابت گریه هات راحت بشه و ببینیم دلیلش چی میتونه باشه خوشبختانه دکترت بعد معاینه بهمون اطمینان داد که گل پسر ما هیچیش نیست فقط میخاد خودش رو برای ما لوس کنه و گریه هاش کاملا طبیعیه.
خداروشکر که تو تنها دلیل زندگیم خوب و خوش و سلامت هستی.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی